کد خبر : 1193
تاریخ انتشار : سه شنبه 16 آبان 1402 - 14:40
85 بازدید

خداداد ابراهیمی

بگذارید چایی‌تان دَم بکشد

بگذارید چایی‌تان دَم بکشد
رخداد غرب: خداداد ابراهیمی، معلم و نویسنده پیشکسوت ایلامی در یادداشتی کوتاه دست روی دردی بزرگ یعنی توهُّم نویسنده بودن و خاصه نویسنده مطبوعاتی بودن گذاشته است.

پایگاه خبری رخداد غرب – در این یادداشت آمده است:

گفته شده « اگر می‌خواهی دنیا را تغییر دهی، قلم را بردار و شروع به نوشتن کن! » اما مقصود، هرنوع نوشتن و نگارشی نیست. ممکن است کسی با ناصواب نوشتن و ناشیانه نوشتن، دنیای ما را خراب و روح و روان ما را بازیچه‌ی نوشته‌های ناقص الخلقه‌ی خود کند. گویی اینکه به جای قلم، کُلنگ به دست گرفته باشد، چرا که تاکنون کسی با نگارش چند مطلب ابتر با واژه‌های سرگردان، به عنوان نویسنده و قلم‌دار، قلمداد نشده است‌. اصلاً صد مطلب و یا هزار مطلب هم نوشته باشیم، اگر در مخاطب، التذاذ ادبی و شور وشعف و آگاهی و بیداری ایجاد نکنیم، فقط با کلمات، بازی کرده‌ایم و آب در هاون کوبیده‌ایم…

و اما تا حالا هیچ ازخود پرسیده‌ایم که چرا این همه واژه نجیب را ذبح می‌کنیم؟! آیا می‌دانیم وقتی کلمات را در جای خود ننشانیم، آن کلمات را شهید کرده‌ایم؟

یادداشت نویسی، باهدف آگاهی است، داستان نویسی و اصولا نویسندگی، محمل پختگی است نه‌ خُفتگی! حوصله کنیم حوصله! چند بار متن خود را بخوانیم، بخوانیم و با درنگ آن را جرح و تعدیل کنیم. با این شتابزدگی و شلوغ‌کاری و نصفه و نیمه نوشتن و بی‌وقفه نوشتن، بالاخره یک روزی یک کسی، یک جایی یقه‌ی ما را سخت می چسپد که؛ مرد حسابی کجا با این عجله؟!

چرا نوشتار معیار و زبان پرافتخار دُر لفظ دَری را پاس نداشته‌ای؟

چرا ارکان جمله را به هم ریخته‌ای، چرا نشان‌های سجاوندی در جای خود نیستند؟

این کلمات نامانوس، این واژه‌ها و سوژه‌های پوسیده، نخ‌نما و مهجور در متن‌تان چکاره‌اند؟

آن وقت با ندامت و حسرت، آرزو می‌کنیم که ای کاش، توهُّم نویسنده بودن و خاصه نویسنده مطبوعاتی بودن نداشتیم. اما دیگر کار از کار گذشته و تیر از چله‌ی کمان رها شده. ما با تولید محتواهای بی‌محتوا، عِرض خود برده‌ایم و زحمت خلق داده‌ایم. چرا که نویسندگی یک مهارت است، نبوغ می‌خواهد، نگارش نوین و پربار می‌طلبد، جذبه می‌خواهد، باید نوپردازی در آن موج بزند. بی‌محابا کاغذ سفیدها را روسیاه نکنیم! یا قید نوشتن را بزنیم و یا تولید محتوای خود را چند بار بخوانیم، چند بار سبک وسنگین کنیم، صبر کنیم آری صبر کنیم تا یادداشت ما، نوشته‌ی ما، مثل چایی دَم بکشد آنوقت فارغ از نگرانی و تردید و دلتنگی، منتشر کنیم!

وقتی که قلم داد به من حضرت استاد

می گفت خدا خواسته دلتنگ نباشی

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

[shamedlogo_shortcode]
logo-samandehi